بسیاری از شواهد تاریخی حاکی است «کیـــچ» یا مکران امروزی سرزمینی امن برای اقوام مهاجر تحت ستم بوده است
مکرانا - در مورد محل تاریخی کیچ روایات مختلفی نقل شده است ، از جمله دره ی کیچ در مکران و یا دیگر دشت های مسطح در گنداوا، آنچه که امروزه تحت عنوان کچ- گنداوا (یک منطقۀ کم ارتفاع در نزدیکی کلات) شناخته می شود.
منطقۀ « فرومانروایی کیچ» که اغلب در منابع جغرافیایی قرون وسطی از نام آن ذکر بمیان آمده و البته توسط خاورشناسان نیز مورد اشاره قرار گرفته ، در منابع تاریخی آمده است که در شمال غربی بلوچستان واقع شده و تا مرزهای کرمان گسترش داشته است. مردم هند نیز احتمالا روابط تاریخی با ساکنین بلوچستان داشته اند ، الفاظ kach، kachi و Katz در غرب هندوستان بسیار مورد استفاده قرار می گیرند و همواره نشان دهنده یک مکان مسطح هستند ، حتی اگر منظور قسمتی صاف و مسطح در میان کوه ها باشد .
در مورد مهاجرت های وسیعی که در ماقبل تاریخ از طریق مکران به هند صورت گرفته است نیاز است تا مطالعات عمیق تری صورت گیرد. با این حال نیل فرگوسن ، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد (معاصر) می گوید «دهها هزارتن از ملت های بیگانه یکی پس از دیگری به دامنه های سرسبز هند سرازیر شدند و با مردمان سرزمین هایی فراتر از مرزهای خود ، هویت مشترک ایجاد نمودند. اما در این مورد یک استثنا وجود دارد و آن سرزمین مکران (بلوچستان) است.»
نژادهای راجپوت هم اکنون در لاس بلا نژاد غالب هستند ، آنها در دره ی کیچ مکران نفوذ بالایی دارند. به احتمال زیاد آنها مهاجران بسمت غرب بوده اند ، آنها قبایل «مید» هستند ،شاید همان روستائیان ماهی گیر ساحل نشین . در مورد چگونگی سکونت آنها در مکران آمده است «هنگامیکه گروهی از مخوف ترین دزدان دریایی دریاهای شرقی بر دره ها و ارتفاعات شمالی سند موضع تسلط یافتند ، قبایل راجپوت بتدریج ازمناطق شمال غربی به دلتای سند رانده شدندو از آنجا از طریق سند درمکران جای گرفتند.»
سربازان آشوری
اگر نظریه «سلسیوس آرین» در نسبت دادن فتح شمال هند بدست میدها و آشوریان صحیح باشد ، هم اکنون نیز ممکن است فرزندان آن فاتحان در میان ماهیگیران سواحل دریای مکران وجود داشته باشند .
با توجه به روایات اصطخری (ابواسحاق ابراهیم بن محمد الاصطخری، جغرافیدان ایرانی) و ادریسی(ابوعبدالله محمد الادریسی، 1161-1099) : جغرافیدان مراکشی، فاصله ی بین بندر تیس و کیچ (بزرگترین شهر که در بزرگراه میان مکران و هند قرار داشته است) به اندازه ی 5 شبانه روز راه بوده است. در این میان دره های طولانی و وسیعی وجود دارد که از جهت مکران بسمت هند پیش می روند ، بنا به مقیاس های امروزی فاصله ی میان بندر تیس و کیچ ، 160 تا 170 مایل درنظر گرفته شده است.
کوه ایمان در کیچ
در محلی که هم اکنون بعنوان کیچ شناخته می شود ، در واقع هیچ آثاری از خرابه های باستان یافت نشده اما با تحقیقات وسیعتری که انجام گرفته ، محل ویرانه های مورد بحث در نزدیکی کلات در مجاورت کیچ امروزی کشف شده است. با این حال اگر در پی جزئیات دقیق تری باشیم ، ادریسی وسعت شهر کیچ را به اندازه ی وسعت شهر ملتان (یکی از شهرهای مهم پنجاب) دانسته است، در واقع کیچ بزرگترین شهر مکران بوده است.
رودخانه کیچ که از منطقه غرب تا شرق بلوچستان عبور میکند
هنری مایرز الیوت (1853-1808م) نویسنده کتاب تاریخ هند، بنقل از ادریسی در توصیف وضعیت شهر کیچ نوشته است «درختان نخل فراوان ، تجارت گسترده و زمین های کشاورزی حاصلخیز است. از کیچ تا پنجگور دو شبانه روز راه است و در غرب کیچ بندرگاه تیس قرار گرفته است.»
***
در طول مناطق تپه ای در مرز سند ، بطور پراکنده کنفدراسیون بزرگی از قبایل قدرتمند «رند» وجود دارد که نفوذ آنها بسمت غرب مکران گسترش یافته است .
قبایل رند چه از طریق کوهستانهای نزدیک کویته و چه از طریق مرزهای غربی به مکران آمده باشند ، از جمله بلوچ های اصیل بشمار می روند . رندها اغلب از اشراف بلوچستان هستند.
البته کلونل هولدیچ (جهانگرد مشهور انگلیسی) در مورد ترکیب جمعیتی مکران معتقد است حتی در جاییکه راجپوتها جمعیت غالب هستند بیشترین ساکنان بومی آنجا را مهاجرانی از حلب (شهری در سوریه) تشکیل می دهند.
وی می گوید به احتمال زیاد رندها بازماندگان سپاه اسلام به فرماندهی محمد بن قاسم هستند ، هنگامی که جهت استیلای بر هند در سال 712 میلادی بدانجا لشکر گشود .
بر طبق روایت های تاریخی مرتبط بلوچستان ، «سمیرامیس» ملکه افسانه ای آشوریان و سرزمین بابل و همچنین کوروش از سرزمین مکران دیدار کرده اند. البته هرچند آنها عملکرد بهتری از جاه طلبی های اسکندر داشته اند ، اما بهرحال اهداف آنها عموما برانگیختن خشم مردم این منطقه بوده است.
حجاج حکمران عراق نیز سه فرمانده برای فتح آسیا گسیل داشت ، یکی بسوی سمرقند ، دیگری جهت مقابله با پادشاه کابل و نهایتا یکی بجهت هند که از قلب مکران عبور می کرد.
محمد بن قاسم: فرمانده مسلمانان و فرستاده حجاج
حجاج حدود 6 هزار سرباز عراقی و سوری همراه با 3 هزار شتر به فرماندهی برادرزاده اش محمد بن قاسم به سند اعزام نمود . حاکم سیلان جهت استقبال مقداری هدایا برای سپاه اسلام می فرستد ، اما چندی از راهزنان از قبایل «کاراک» و «مند» به کاروان هدایا حمله و آن را غارت می کنند ، حاکم مکران که از ماجرا اطلاع می یابد در وهله ی اول گروهی را برای مجازات راهزنان اعزام کرد ، سپس یک گارد نظامی از قبایل جت و مند و 6 هزار شترسوار را مامور همراهی مسلمانان نمود . حاکم مکران به محمد بن قاسم پیشنهاد داد سپاه خود را از طریق دریا با همراهی 5 منجنیق به «دیبل» (بندرگاهی باستانی در نزدیکی کراچی) بفرستد.
گروهی که تحت نام «کاراک» مسمی بوده و در عبارات فوق ذکر آنها بمیان آمد در واقع هویت آنها از " Krokala" بخشی از جنگجویان نئارکوس ، دریاسالار اسکندر مقدونی برگرفته شده است و همینطور نام شهر «کراچی» که هنوز هم وجود دارد .
مکرانا - یکی از وسیع ترین نواحی مرزهای بلوچستان که در طول دریای عمان و اقیانوس هند امتداد یافته مکران است. با این حال این امکان وجود دارد که موقعیت جغرافیایی و وسعت این سرزمین در میان برخی از جغرافی دانان نسبتا ناشناخته باشد. مکران در امتداد سواحل شمالی دریای عربی (مکران) بین کراچی و خلیج فارس، از خلیج سانمیانی در شرق شروع و تا میانه ای از خاک ایران ادامه دارد.
در واقع «مکران» بیشتر یک محدودۀ جغرافیایی است تا یک ایالت سیاسی که همچنین بعنوان بیشترین بخش از نواحی جنوب بلوچستان شناخته می شود. بخشی از آن در کشور ایران و بخشی دیگر تحت تاثیر پاکستان قرار دارد، مکران همچنین دشت وسیعی است که در مرز با رودخانه های سرباز جای گرفته است. اما مناطق غربی بلوچستان که در سواحل دریای عمان قرار دارند چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
برخی معتقدند اسم مکران از دو واژۀ «ماهی» و «خوران» برگرفته شده است. زیرا در گذشته جمعیت کثیری از مردم مکران احتاجات غذایی خود را از صید ماهی برآورده می ساخته اند. اما نکتۀ شگفت آور اینجاست که نه تنها مردم مکران، بلکه سگ، گربه، گاو و شترهای آنان نیز ماهی خوار بوده اند!
گویش زبان بلوچی از بلوچستان شرقی آغاز و تا دماغۀ جاسک سخنوران آن زندگی می کنند.
در تاریخ، از جاسک بعنوان یکی از مناطق مهم ساحلی مکران یاد شده است. همچنین در گذشته ایستگاه تلگراف جاسک، ارتباط بین سیستم تلگراف خلیج فارس و خطوط زیردریایی را برقرار می کرده است. این خطوط از طریق زمینی با بوشهر و از راه فرات با بصره متصل بوده است.
کرانه های شرقی و تمدن درخشان لاس بلا
در کرانه مرزهای شرقی مکران و کراچی، کم و بیش دشت های باز و وسیعی در منطقۀ لاس بلا وجود دارند. در دورۀ استعمار بریتانیا در هند، لاس بلا برای بسیاری از ساکنان غربی هندوستان شناخته شده بود. در آن زمان لاس بلا در واقع برای آنان یادآور مرگ «سررابرت ساندمن» بود ، او جایگاه سیاسی بالایی در لاس بلا داشت.
سر رابرت ساندمن (1892-1835) پسر ژنرال رابرت ترنبال است ، وی ماموریت خود را ابتدا در دیره غازی خان شروع کرد و با طوایف بلوچ طرح دوستی برقرار کرد. او سعی داشت با شوراندن قبایل بلوچ و حکومت کلات بر علیه یکدیگر نفوذ و قدرت بریتانیا را در بلوچستان افزایش دهد ، وی در سال 1876 معاهده ای را با خان کلات و متعاقبا با دولت هند منعقد نمود که بر اساس آن اداره این منطقه خودمختار به امپراطوری بریتانیا واگذار می شد. در سال 1877 مکانی را بمنظور حکمرانی بلوچستان دایر نمود که تا پایان عمرش باقی بود. رابرت ساندمن در 1892 در بیلا مرکز لاس بلا در جنوب بلوچستان درگذشت.
کلونل توماس هولدیچ (1929-1843) در مجلۀ بین المللی جغرافیا در شماره ای که در آوریل 1896 انتشار یافت به تفصیل به این موضوع پرداخته است ، وی محل اقامت ساندمن در لاس بلا و باغی که هم اکنون محل دفن او را احاطه کرده است را درخشانترین نقطۀ آن منطقه دانسته و آن مکان را دارای چشم اندازی بدیع و بی نظیر توصیف کرده است.