در منابع و آثار جهانگردان قرون گذشته که بلوچستان نیز محل گذر آنان بوده است از شهرهایی در غرب مکران و کرمان نام برده شده است که هنوز هم اسامی قرون وسطی بر تعدادی از آنها اطلاق می شود. شهرهایی که با سرمایه ای از ثروت و عظمت، مظهر اقتدار بوده و در مسیر کاروان های تجاری ایران و هند قرار داشته اند. همچنانکه مقصد کالاهایی از سواحل حجاز و مصر نیز بوده اند. جهانگردان اروپایی نقل می کنند که مسیر ایران به هند که از مکران عبور می کرده، یکی از بهترین راه های تجاری بوده است که تا آنزمان جهان به خود دیده بود.
در نقشه ابن حوقل از مکران، نقاطی تحت اسامی دراک، بیه، بند، کسرکند، اسفکه، فهل فهرا نام گذاری شده اند، اما در نقشه های جدیدتر این اسامی عبارت بوده اند از: دزک، گه، بنت، کسرکند، اسپکه و باهوکلات. آثار بسیاری از این شهرها یا نابود شده و یا رو به انحطاط هستند، اما در میان ویرانه های آنان شواهدی وجود دارد که ظن و گمان باستان شناسان را به عظمت گذشته ی آنان پیوند می دهد.
هرچند توضیحات مختصری از جمله نحوه جاری شدن رودها و چشمه ها و خصوصیات ظاهری شهرهای فوق در نقشه های جغرافی دانان عرب آمده است، اما شهری در مکران واقع است که گویا معمایی با خود دارد. بنا به ادعای جغرافی دانان عرب «راسک» شهر فرقه ای از مسیحیان کاتولیک در مکران بوده است.
راسک در مسیر رودخانه سرباز به بمپور قرار دارد و ممکن است در نقشه جغرافی دانان عرب کاملا مشخص باشد، اما در حال حاضر شهری کوچک است که حتی به اندازه تاریخ آن مورد توجه نیست، اما در قرون وسطی ارتباط میان تجار ایران و هند را برقرار می ساخته است.
اهمیت این شهر در توصیفات ادریسی که «الیوت» آن را در کتاب «تاریخ هند» خود نقل قول نموده است، اینگونه بیان شده: ساکنان آن پیرو شاخه ای از ادیان مسیحی هستند. قلمروی آن به دو بخش تقسیم شده، «کریج» و دیگری «کیز». نیشکر در آنجا فراوان است و از شیرینی جاتی بنام «فنیز» که در آنجا تولید می شود، تجارت مهم و قابل توجهی رونق گرفته است.
در شمال شرق راسک، شهر پرجمعیت «دزک» قرار گرفته و در آنجا کوه های بلندی بنام «کوههای نمک» وجود دارند، در جنوب غربی دزک از بلندترین کوههای مکران که «کوه های بم پشت» نامیده می شوند، بر طبق توضیحات جغرافیدانان مقدار زیادی نمک در دامنه این کوهها انباشته شده اند. همچنین میتوان گفت فاصله آن از کنزابون (نام باستان پنجگور) به اندازه 3 روز راه است. جایی در نیمه راه دزک و باهوکلات، شهر مهم سرباز قرار دارد. در شرحی دیگر از ویرانه هایی بهم پیوسته که توسط آقای وینرایت ارائه شده است، شهر باستانی راسک در محل کنونی شهر سرباز قرار داشته و اهمیت آن بقدری بوده است که ابن حوقل محل آن را در نقشه های خود ترسیم نموده است.
مورخین نقل کرده اند: منطقه ای تحت عنوان «مسکن» در حد غربی بلوچستان و در مرز با کرمان وجود داشته است که به احتمال قوی همان «ماشکید» در نقشه های امروزین است. ماشکل (مسکن) که از مهمترین مناطق رو به رشد تاریخ در جنوب بلوچستان بوده است، مرکز تولید خرمای مکران بوده که کیفیت خرمای آن با بهترین محصولات تولید فرات (احتمالا عراق) مورد مقایسه قرار می گرفته است. ادریسی در توصیف بخش غربی مکران ادامه می دهد: این مردم شهرت زیادی به شجاعت دارند، در آنجا درختان کهن، شتر، غلات و حتی میوه های مختص مناطق سردسیر فراوان است. او سپس به بررسی فواصل میان شهرها می پردازد که مقیاس آن عمدتا بصورت «مقدار سفر طی یک روز» است.
ادریسی بنقل از مشاهدات خود از باهوکلات، اسپکه، بنت و کسرکند که از توابع مکران و کمابیش شبیه هم از لحاظ وسعت و تجارت مناسبی دارند، می گوید «از باهوکلات تا راسک، دو روز راه، حدود 80 مایل» ، «از باهوکلات تا اسپکه 4 روز راه، حدود 160 مایل و از اسپکه تا بنت، یک روز راه، حدود 45 مایل، به سمت غرب است.»
در برخی از منابع و رفرنس های تاریخی، از نواحی شمال غربی بلوچستان بصورت هویت ارضی و فرهنگی دوگانه بلوچستان – کرمان یاد شده است. ادریسی می گوید: «توباران» نزدیک فهرج و متعلق به مکران است، شهری غنی و در سواحل رودخانه ای به همین نام که آن نیز آباد و بارور است جای گرفته است. از اینجا تا «پردان» که شهری تجاری و پرجمعیت است، چهار روز راه است، «کیزکیان» (ادریسی در جایی آن را همان شهر کیچ دانسته است) در غرب پردان و در جاده ی توباران قرار دارد، این منطقه پرجمعیت و بسیار حاصلخیز است. درختان مو در آنجا رشد می کند و انواع میوه جات در آنجا فراوان است.
در جایی دیگر اظهار می دارد: از منصوریه تا توباران، 50 روز راه است و از توباران تا ملتان در مرزهای سند، 10 روز راه است.
در اینجا درواقع سردرگمی و تناقضات بسیاری رخ داده است که ناشی از اطلاق اسامی مکان ها به چندین مکان متفاوت است. ملتان و منصوریه مسلما شهرهایی شناخته شده هستند، توران نیز به نسبت بهمان اندازه شناخته شده و در جنوب سند واقع است که خضدار مرکز آن است. توران ممکن است 10 روز از ملتان و 50 روز از منصوریه فاصله داشته باشد، اما محاسبات امروز در مورد «توباران» با این شرح و تفصیلات در تناقض کامل است.
«جورج تیت» نویسنده سرشناس بریتانیایی که کتاب «پادشاهی افغانستان» از اوست، در بررسی تاریخ بلوچستان نوشته است، توباران شکل تغییر یافته ی توران است و "توران" نام باستانی «حکومت کلات» بوده است.
پهره و پردان
دو مکان تاریخی متعلق به بلوچستان وجود دارد، به نامهای فهرج و پهره (پهرگ و پهورا نیز گفته شده) که خاورشناسی بنام «سنت جان» نیز محل آنها را در نقشه ی ایران نشان داده است. آن دو در نزدیکی ریگان در منطقه نرماشیر قرار دارند و بنسبت قدمت تاریخی خود ویرانه های گسترده ای در حومه ی آنها موجود است. سنت جان در مکتوبات خود از پهره با نام سرزمین مردم آریایی و پایتخت گدروزیا یاد کرده است که اسکندر مقدونی هنگام عقب نشینی از مکران در آنجا استراحت نمود.
و اما فهرج که 16 مایل از شرق بمپور فاصله دارد به سمت شمال غرب سرباز است. هر دو در سواحل یک رودخانه پربار قرار گرفته اند و هر دو مرکز ویرانه هایی هستند که مایل ها گسترده و وسیع است و البته هر دو در جغرافیای قرون وسطی بعنوان مکانی واحد شناخته می شده اند.
پهره در نزدیکی سایت باستانی بمپور قرار دارد، سنت جان موقعیت آن را همان فهرج دانسته است. بعلاوه با اندکی تردید میتوان گفت همان فهرج در روایت ادریسی است که شهر توباران نیز چندان از آنجا دور نیست. فردان (معرب «پردان») نیز احتمال بسیار می رود که شهر باستانی بمپور یا پهره، در 16 مایلی شرق آن باشد، جالب آنکه هنوز هم محله ای بنام «چیردان» که تشابه اسمی با «پردان» دارد در بمپور موجود است، بنابراین نسبت آن با بمپور امروزی قوی تر است. در بین پردان و فهرج نیز منطقه «کیزکیان» قرار دارد که محتملا بتدریج به «راسک» تغییر نام داده است.
ادریسی توابع تورابان (توران و یا کلات امروزی) را اینچنین ذکر می کند: مهیاک، کیزکیان، سورا، پردان (بمپور)، کشران (و یا «کسرین» ، البته دو روستا بنام «کرشان» و «کُشّان» در سراوان امروزی وجود دارند که ممکن است با منابع ادریسی مرتبط باشند) و مسورجن (روایت ادریسی ازآنجا که توران و یا کلات در طی چندین دوره دارای حکومت مستقل بوده است، قریب بیقین بنظر می آید). مسورجن شهری پرجمعیت و تجاری است که با روستاهای مستقر در سواحل توباران احاطه شده است، روستاها با مرکز شهر 42 مایل فاصله دارند. مسورجن تا «دیره جمنا» 141 مایل و از آنجا تا کنزابون (پنجگور) 175 مایل است.
با جستجو در بسیاری از منابع مرتبط با بلوچستان متاسفانه ردپایی از وجود مکانی بنام «دیره جمنا» نیافتیم، البته «جمنا» ازآنجاکه بزرگترین شاخه از رود «گنگ» و از جنوب هند عبور می کند، نامی آشنا و شناخته شده در هندوستان است.
با این حال اگر «ریگان» (متعلق به محدوده جغرافیایی بلوچستان و واقع در استان کرمان) را همان شهر تاریخی مسورجن فرض کنیم، و شهر جدید «یکمینا» را همان «دیره جمنا» بدانیم، حدسیات ادریسی با نقشه برداری مدرن تا حدودی قابل انطباق خواهد بود.
ریگان در 40 مایلی فهرج واقع شده، البته هرچند این فواصل کاملا دقیق نیست اما از کلی گویی های ادریسی به واقعیت نزدیک تر است.
مکرانا - در منابع تاریخی آمده است علاوه بر سواحل مکران، سیستان و دره ی هلمند (واقع در بلوچستان افغانستان) در طی سالهای قرون وسطی با برخورداری از مساحت زیادی از زمین های کشاورزی حاصلخیز، سرزمین های بسیار متمدن و ثروتمندی بودند، این ادعا را می توان با بقایایی از ویرانه های این مکان ها اثبات نمود.
از رودبار در هلمند بسمت غرب چشم انداز وسیعی وجود دارد که هم اکنون گورستان نسل های پیشین است. ژنرال مک موهن انگلیسی (1949-1862) که در دوره استعمار هند دو مرتبه نماینده عالی بریتانیا در بلوچستان بوده و از مناطق مرزی ایران و افغانستان نیز بازدید بعمل آورده، محل این مکان باستانی را در فاصله 80 مایلی از مرز بلوچستان ایران و در نزدیکی ولایت هلمند توصیف نموده و ساکنان آن را مرزنشینان بلوچ معرفی کرده است.
الیوت بنقل از ادریسی نوشته است: پنجگور شهری است که ساکنان آن ثروتمند هستند و تجارت مناسبی دارند، آنها مردمانی خوش قلب، صادق و سخاوتمند هستند.
اصطخری نیز روایت های کمابیش مشابه با نقل قول های ادریسی آورده است. چنانچه بر طبق اعتقادات محلی نیز دره ای در محدوده پنجگور امروزی وجود دارد که علی الخصوص در قرون وسطی بسیار حاصلخیز، پرثمر و شکوفا بوده است. هرچند برای توضیح این نکته به اطلاعات وسیعی از جغرافیای مکران نیاز است. اما بطور یقین این فرضیه الیوت قابل پذیرش است، چرا که آثار بسیاری از تمدن های باستانی در سایت "کانازبون" (نام باستانی پنجگور) از محدوده ی پنجگور امروزی کشف شده اند.
تمدن "کانازبون" قرن ها پیش از حمله ی اعراب به سند وجود داشته است. ادریسی می نویسد: کانازبون پیش از ورود اعراب بدانجا شهری بزرگ از مکران، آباد و ثروتمند بوده و عدالت در آنجا بطور کامل برقرار بوده است.
کلونل هولدیچ جهانگرد انگلیسی، پنجگور را شهری سرسبز و لذتبخش در میان شهرهای مکران توصیف کرده است. وی می گوید مدتها پیش گروهی در این شهر به اجرای نظم و قانون می پرداخته اند. همچنین در آنجا افسران نظامی زندگی می کرده اند که احکام حکومتی را اجرا می کرده اند. اینطور بنظر می رسد که پنجگور احتمالا یکی از منحصر بفردترین پایگاه های مرزی بلوچستان بوده است.
یکی دیگر از مهمترین شهرهایی که در دوران باستان در مسیر مکران- سند قرار داشته است، "ارمیل" (همچنین: ارمابل یا کارابل) که در حال حاضر بخشی از لاس بلا است. اصطخری می گوید از کیچ تا ارمیل 6 شبانه روز مسافت دارد. ابن حوقل نیز نوشته است، از کانازبون (پنجگور) تا بندر دیبل را طی 14 شبانه روز پیمودم و از آنجاکه وی مسافت بین ارمیل و بندر دیبل را 6 شبانه روز تخمین زده است، می توان انتظار داشت که مسیر کانازبون به سند، بسیار وسیع، مهم و استراتژیک بوده است.
البته اظهارات متعلق به آنزمان وابسته به طول روز و فصول سال بوده است، چنانچه ابن حوقل در اطلس تاریخی "اشکال البلاد" خود می گوید: روستاهای "دشتوک و کولواه" پیوسته به هم و بین "لابی" و "ارمیل" قرار دارند، در حالیکه الیوت اینطور گمان می کند که "لابی" همان کیچ باشد.
ادریسی اما گفته است: میان کیچ و ارمیل دو منطقه وجود دارد بنام "راهون" و "کالوان" که بهم پیوسته هستند.
امروزه "کولواه" یک منطقه آباد در شرق کیچ و جنوب رودخانه ماشکیل است که بعنوان یک زیستگاه مهم حیات وحش و اکوسیستم طبیعی شناخته می شود.
شهر "ارمیل" یا "لاس بلا"ی امروزی یکی از مهمترین شهرهای تاریخی است که فارغ از توضیح مختصر این مقاله، نیازمند توجه و اهمیت بیشتر است.
برطبق آخرین یافته های تاریخی، شهر باستانی ارمیل که در شاه مسیر مکران- هند قرار داشته است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است.
همچنین "لاس بلا" که یک نام مدرن و جدید است، تحت تاثیر نفوذ قبایل "لومری" از راجپوت ها بدین منطقه، مشتق شده است. این شهر در حال حاضر با چشم اندازی بدیع، در سواحل رودخانه ی پورالی جای گرفته، اما در مجاورت آن سایت های باستانی مهمی کشف شده است.
در فاصله حدود 11 مایل در شمال غربی لاس بلا، در منطقه ای بنام "گنداکهر" ، ویرانه های یک شهر باستانی برجای مانده است، بظاهر ممکن است خرابی آنجا ناشی از حمله اعراب به آسیا باشد، زیرا هجوم اعراب بدین جا تغییرات و تاثیرات عمیقی در جوامع شرقی ایجاد نمود و علاوه بر آن، برای مدتها اعراب بر دریاهای آزاد حکمرانی می کرده اند. در مسافتی نه چندان دور از آنجا، در جایی که هیچ آثاری از سکونت انسان بنظر نمی آید، غارهایی بنام "گندرانی" وجود دارند، که با توجه شکل عمارت آنها، احتمالا متعلق به پیروان آئین بودا بوده اند.
بر طبق کتاب فتح نامه سند یا "تاریخ الهند و السند" نوشته ی قاضی اسماعیل (از قضات و مشاوران محمد بن قاسم، فاتح هند)، که بشرح تاریخ سند و مکران می پردازد، در اواسط قرن هشتم (میلادی) استان لاس بلا که از ارمیل تا گنداوه (Gandava) در نزدیکی مرز ایالت سند امروزی، گسترش داشته، بخشی از "امپراطوری بودا" بوده است، نیز مرکز تجارت امپراطوری بودا مکانی بنام "کندابل" نام برده شده، که الیوت آنرا همان گنداوه، یعنی پایتخت ایالت کچ- گنداوه دانسته است. اما از سویی دیگر، این مکان در کتاب "فتح نامه سند" با قندهار مرتبط دانسته شده است، اما این نظریه غیرقابل پذیرش است، زیرا قندهار در افغانستان واقع شده و نه در سند یا مکران. تنها می توان چنین گمان برد که مکانی بنام "کندهار" در منطقه ی کچ- گنداوه وجود داشته که در نزدیکی آن ویرانه هایی موجود بوده و این سوء ظن را توجیه نموده که پس از تخریب "کندابل" اصلی، شهر جدید گنداوه برپا شده است.
با این حال در یک تعریف مستند تر آمده است که پایتخت امپراطوری بودا، نه در "کندابل" و بلکه در ارمیل بوده است، چراکه شواهدی بدست آمده مبنی بر حکومت یک کشیش بودایی در ارمیل، در سال 2 قبل از میلاد. ارتباط عجیب میان این اسامی و وجهه ی بودایی غارهای ذکر شده، در واقع ما را به خواستگاه بودایی منطقه و ویرانه های "گنداکهر" هدایت می نماید، چنانچه شواهد مستدل از این ویرانه ها بیشتر مایل به تائید این نظریه است. البته برای تکمیل این ادعا، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است که صورت پذیرد.
در حال حاضر، در منطقه ای که بین لاس بلا و کچ- گنداوه قرار دارد، اغلب طوایف مینگل (به احتمال زیاد منشا براهویی- دراویدی دارند) ساکن هستند، این احتمال وجود دارد که ممکن است آنها فرزندان نسل های گذشته و بودایی این سرزمین باشند، اما بهرحال مبارزات سیاسی و نظامی آنها برای کسب استقلال، بسیاری از کاوشگران را از ورود به منطقه جهت انجام بررسی های بیشتر بازداشته است.
در حدود 8 مایل در شمال لاس بلا خرابه هایی متعلق به دوران حاکمیت اعراب وجود دارند، هرچند از اهمیت بالایی برخوردار نیستند، اما در 1 مایلی شرق آن خرابه های شهری بنام "کاریاپیر" کشف شده است که یکی از سایت های متعلق به قرون وسطی است، این شهر در جریان حمله ی محمد بن قاسم به سند، تخریب شده است. در "کاریاپیر" تعداد بسیار زیادی از سکه های عربی و سفال یافت شده است.