مکرانا - در منابع تاریخی آمده است علاوه بر سواحل مکران، سیستان و دره ی هلمند (واقع در بلوچستان افغانستان) در طی سالهای قرون وسطی با برخورداری از مساحت زیادی از زمین های کشاورزی حاصلخیز، سرزمین های بسیار متمدن و ثروتمندی بودند، این ادعا را می توان با بقایایی از ویرانه های این مکان ها اثبات نمود.
از رودبار در هلمند بسمت غرب چشم انداز وسیعی وجود دارد که هم اکنون گورستان نسل های پیشین است. ژنرال مک موهن انگلیسی (1949-1862) که در دوره استعمار هند دو مرتبه نماینده عالی بریتانیا در بلوچستان بوده و از مناطق مرزی ایران و افغانستان نیز بازدید بعمل آورده، محل این مکان باستانی را در فاصله 80 مایلی از مرز بلوچستان ایران و در نزدیکی ولایت هلمند توصیف نموده و ساکنان آن را مرزنشینان بلوچ معرفی کرده است.
الیوت بنقل از ادریسی نوشته است: پنجگور شهری است که ساکنان آن ثروتمند هستند و تجارت مناسبی دارند، آنها مردمانی خوش قلب، صادق و سخاوتمند هستند.
اصطخری نیز روایت های کمابیش مشابه با نقل قول های ادریسی آورده است. چنانچه بر طبق اعتقادات محلی نیز دره ای در محدوده پنجگور امروزی وجود دارد که علی الخصوص در قرون وسطی بسیار حاصلخیز، پرثمر و شکوفا بوده است. هرچند برای توضیح این نکته به اطلاعات وسیعی از جغرافیای مکران نیاز است. اما بطور یقین این فرضیه الیوت قابل پذیرش است، چرا که آثار بسیاری از تمدن های باستانی در سایت "کانازبون" (نام باستانی پنجگور) از محدوده ی پنجگور امروزی کشف شده اند.
تمدن "کانازبون" قرن ها پیش از حمله ی اعراب به سند وجود داشته است. ادریسی می نویسد: کانازبون پیش از ورود اعراب بدانجا شهری بزرگ از مکران، آباد و ثروتمند بوده و عدالت در آنجا بطور کامل برقرار بوده است.
کلونل هولدیچ جهانگرد انگلیسی، پنجگور را شهری سرسبز و لذتبخش در میان شهرهای مکران توصیف کرده است. وی می گوید مدتها پیش گروهی در این شهر به اجرای نظم و قانون می پرداخته اند. همچنین در آنجا افسران نظامی زندگی می کرده اند که احکام حکومتی را اجرا می کرده اند. اینطور بنظر می رسد که پنجگور احتمالا یکی از منحصر بفردترین پایگاه های مرزی بلوچستان بوده است.
یکی دیگر از مهمترین شهرهایی که در دوران باستان در مسیر مکران- سند قرار داشته است، "ارمیل" (همچنین: ارمابل یا کارابل) که در حال حاضر بخشی از لاس بلا است. اصطخری می گوید از کیچ تا ارمیل 6 شبانه روز مسافت دارد. ابن حوقل نیز نوشته است، از کانازبون (پنجگور) تا بندر دیبل را طی 14 شبانه روز پیمودم و از آنجاکه وی مسافت بین ارمیل و بندر دیبل را 6 شبانه روز تخمین زده است، می توان انتظار داشت که مسیر کانازبون به سند، بسیار وسیع، مهم و استراتژیک بوده است.
البته اظهارات متعلق به آنزمان وابسته به طول روز و فصول سال بوده است، چنانچه ابن حوقل در اطلس تاریخی "اشکال البلاد" خود می گوید: روستاهای "دشتوک و کولواه" پیوسته به هم و بین "لابی" و "ارمیل" قرار دارند، در حالیکه الیوت اینطور گمان می کند که "لابی" همان کیچ باشد.
ادریسی اما گفته است: میان کیچ و ارمیل دو منطقه وجود دارد بنام "راهون" و "کالوان" که بهم پیوسته هستند.
امروزه "کولواه" یک منطقه آباد در شرق کیچ و جنوب رودخانه ماشکیل است که بعنوان یک زیستگاه مهم حیات وحش و اکوسیستم طبیعی شناخته می شود.
شهر "ارمیل" یا "لاس بلا"ی امروزی یکی از مهمترین شهرهای تاریخی است که فارغ از توضیح مختصر این مقاله، نیازمند توجه و اهمیت بیشتر است.
برطبق آخرین یافته های تاریخی، شهر باستانی ارمیل که در شاه مسیر مکران- هند قرار داشته است از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است.
همچنین "لاس بلا" که یک نام مدرن و جدید است، تحت تاثیر نفوذ قبایل "لومری" از راجپوت ها بدین منطقه، مشتق شده است. این شهر در حال حاضر با چشم اندازی بدیع، در سواحل رودخانه ی پورالی جای گرفته، اما در مجاورت آن سایت های باستانی مهمی کشف شده است.
در فاصله حدود 11 مایل در شمال غربی لاس بلا، در منطقه ای بنام "گنداکهر" ، ویرانه های یک شهر باستانی برجای مانده است، بظاهر ممکن است خرابی آنجا ناشی از حمله اعراب به آسیا باشد، زیرا هجوم اعراب بدین جا تغییرات و تاثیرات عمیقی در جوامع شرقی ایجاد نمود و علاوه بر آن، برای مدتها اعراب بر دریاهای آزاد حکمرانی می کرده اند. در مسافتی نه چندان دور از آنجا، در جایی که هیچ آثاری از سکونت انسان بنظر نمی آید، غارهایی بنام "گندرانی" وجود دارند، که با توجه شکل عمارت آنها، احتمالا متعلق به پیروان آئین بودا بوده اند.
بر طبق کتاب فتح نامه سند یا "تاریخ الهند و السند" نوشته ی قاضی اسماعیل (از قضات و مشاوران محمد بن قاسم، فاتح هند)، که بشرح تاریخ سند و مکران می پردازد، در اواسط قرن هشتم (میلادی) استان لاس بلا که از ارمیل تا گنداوه (Gandava) در نزدیکی مرز ایالت سند امروزی، گسترش داشته، بخشی از "امپراطوری بودا" بوده است، نیز مرکز تجارت امپراطوری بودا مکانی بنام "کندابل" نام برده شده، که الیوت آنرا همان گنداوه، یعنی پایتخت ایالت کچ- گنداوه دانسته است. اما از سویی دیگر، این مکان در کتاب "فتح نامه سند" با قندهار مرتبط دانسته شده است، اما این نظریه غیرقابل پذیرش است، زیرا قندهار در افغانستان واقع شده و نه در سند یا مکران. تنها می توان چنین گمان برد که مکانی بنام "کندهار" در منطقه ی کچ- گنداوه وجود داشته که در نزدیکی آن ویرانه هایی موجود بوده و این سوء ظن را توجیه نموده که پس از تخریب "کندابل" اصلی، شهر جدید گنداوه برپا شده است.
با این حال در یک تعریف مستند تر آمده است که پایتخت امپراطوری بودا، نه در "کندابل" و بلکه در ارمیل بوده است، چراکه شواهدی بدست آمده مبنی بر حکومت یک کشیش بودایی در ارمیل، در سال 2 قبل از میلاد. ارتباط عجیب میان این اسامی و وجهه ی بودایی غارهای ذکر شده، در واقع ما را به خواستگاه بودایی منطقه و ویرانه های "گنداکهر" هدایت می نماید، چنانچه شواهد مستدل از این ویرانه ها بیشتر مایل به تائید این نظریه است. البته برای تکمیل این ادعا، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است که صورت پذیرد.
در حال حاضر، در منطقه ای که بین لاس بلا و کچ- گنداوه قرار دارد، اغلب طوایف مینگل (به احتمال زیاد منشا براهویی- دراویدی دارند) ساکن هستند، این احتمال وجود دارد که ممکن است آنها فرزندان نسل های گذشته و بودایی این سرزمین باشند، اما بهرحال مبارزات سیاسی و نظامی آنها برای کسب استقلال، بسیاری از کاوشگران را از ورود به منطقه جهت انجام بررسی های بیشتر بازداشته است.
در حدود 8 مایل در شمال لاس بلا خرابه هایی متعلق به دوران حاکمیت اعراب وجود دارند، هرچند از اهمیت بالایی برخوردار نیستند، اما در 1 مایلی شرق آن خرابه های شهری بنام "کاریاپیر" کشف شده است که یکی از سایت های متعلق به قرون وسطی است، این شهر در جریان حمله ی محمد بن قاسم به سند، تخریب شده است. در "کاریاپیر" تعداد بسیار زیادی از سکه های عربی و سفال یافت شده است.
مکرانا - یکی از وسیع ترین نواحی مرزهای بلوچستان که در طول دریای عمان و اقیانوس هند امتداد یافته مکران است. با این حال این امکان وجود دارد که موقعیت جغرافیایی و وسعت این سرزمین در میان برخی از جغرافی دانان نسبتا ناشناخته باشد. مکران در امتداد سواحل شمالی دریای عربی (مکران) بین کراچی و خلیج فارس، از خلیج سانمیانی در شرق شروع و تا میانه ای از خاک ایران ادامه دارد.
در واقع «مکران» بیشتر یک محدودۀ جغرافیایی است تا یک ایالت سیاسی که همچنین بعنوان بیشترین بخش از نواحی جنوب بلوچستان شناخته می شود. بخشی از آن در کشور ایران و بخشی دیگر تحت تاثیر پاکستان قرار دارد، مکران همچنین دشت وسیعی است که در مرز با رودخانه های سرباز جای گرفته است. اما مناطق غربی بلوچستان که در سواحل دریای عمان قرار دارند چندان مورد توجه قرار نگرفته است.
برخی معتقدند اسم مکران از دو واژۀ «ماهی» و «خوران» برگرفته شده است. زیرا در گذشته جمعیت کثیری از مردم مکران احتاجات غذایی خود را از صید ماهی برآورده می ساخته اند. اما نکتۀ شگفت آور اینجاست که نه تنها مردم مکران، بلکه سگ، گربه، گاو و شترهای آنان نیز ماهی خوار بوده اند!
گویش زبان بلوچی از بلوچستان شرقی آغاز و تا دماغۀ جاسک سخنوران آن زندگی می کنند.
در تاریخ، از جاسک بعنوان یکی از مناطق مهم ساحلی مکران یاد شده است. همچنین در گذشته ایستگاه تلگراف جاسک، ارتباط بین سیستم تلگراف خلیج فارس و خطوط زیردریایی را برقرار می کرده است. این خطوط از طریق زمینی با بوشهر و از راه فرات با بصره متصل بوده است.
کرانه های شرقی و تمدن درخشان لاس بلا
در کرانه مرزهای شرقی مکران و کراچی، کم و بیش دشت های باز و وسیعی در منطقۀ لاس بلا وجود دارند. در دورۀ استعمار بریتانیا در هند، لاس بلا برای بسیاری از ساکنان غربی هندوستان شناخته شده بود. در آن زمان لاس بلا در واقع برای آنان یادآور مرگ «سررابرت ساندمن» بود ، او جایگاه سیاسی بالایی در لاس بلا داشت.
سر رابرت ساندمن (1892-1835) پسر ژنرال رابرت ترنبال است ، وی ماموریت خود را ابتدا در دیره غازی خان شروع کرد و با طوایف بلوچ طرح دوستی برقرار کرد. او سعی داشت با شوراندن قبایل بلوچ و حکومت کلات بر علیه یکدیگر نفوذ و قدرت بریتانیا را در بلوچستان افزایش دهد ، وی در سال 1876 معاهده ای را با خان کلات و متعاقبا با دولت هند منعقد نمود که بر اساس آن اداره این منطقه خودمختار به امپراطوری بریتانیا واگذار می شد. در سال 1877 مکانی را بمنظور حکمرانی بلوچستان دایر نمود که تا پایان عمرش باقی بود. رابرت ساندمن در 1892 در بیلا مرکز لاس بلا در جنوب بلوچستان درگذشت.
کلونل توماس هولدیچ (1929-1843) در مجلۀ بین المللی جغرافیا در شماره ای که در آوریل 1896 انتشار یافت به تفصیل به این موضوع پرداخته است ، وی محل اقامت ساندمن در لاس بلا و باغی که هم اکنون محل دفن او را احاطه کرده است را درخشانترین نقطۀ آن منطقه دانسته و آن مکان را دارای چشم اندازی بدیع و بی نظیر توصیف کرده است.